برملا شدن یک کشته سازی دیگر بعد از ۱۰ ماه/ قاتل محمد حسنزاده که بود؟
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۷۴۵۷۳
پس از ۱۰ ماه از اعلام رسانه های معاند مبنی بر کشته شدن محمد حسن زاده در اغتشاشات، با پیگیری دادستانی آذربایجان غربی قاتل وی دستگیر شد.
به گزارش مشرق به نقل از قوه قضائیه، در آبان سال گذشته، رسانههای معاند ادعای کشته شدن «محمد حسنزاده» جوان ۲۸ ساله بوکانی با شلیک نیروهای امنیتی در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱، را روی خروجی خود بردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با انتشار ادعای کشته شدن این فرد، پدر و برادر محمد حسنزاده نیز با سوار شدن بر روی این موج، ادعای کشته شدن او را در مراسم خاکسپاریاش تکرار کردند.
به محض انتشار این خبر و ارسال گزارش واقعه، دستگاه قضایی به موضوع ورود پیدا کرد و مجیدی، دادستان مرکز استان آذربایجان غربی در تاریخ ۲۵ آبان در رابطه با فوت محمد حسنزاده اعلام کرد: محمد حسنزاده در درگیری شخصی به قتل رسیده است.
تحقیقات اولیه حاکی از این بود که متوفی، در پی درگیری دو گروه که برخی از آنها نیز دارای سابقه محکومیت و شرارت بودهاند، در فلکه شهرداری شهرستان بوکان کشته شده است.
بلافاصله بعد از کشته شدن محمد حسنزاده، افرادی مشکوک (حدود ۲۰ نفر) با مراجعه به منزل متوفی سعی کردند، فوت او را به نیروهای امنیتی نسبت بدهند و حتی برای سرپوش گذاشتن روی حقیقت ماجرا، عدهای از آنها با مراجعه به بیمارستان، جسد او را دزدیدند.
نوع برخورد رسانههای معاند، اقدامات افراد مشکوک و تحقیقات دادستانی بوکان حاکی از این بود که حقیقت ماجرا موضوعی ورای آنچه از سوی نزدیکان و معاندان بیان میشد، است.
دادستانی، به دلیل حساسیت پرونده، از ابتدا موضوع را به دقت تحت نظر قرار داد و تحقیق از خانواده متوفی و بررسیهای لازم در مورد علت قتل و شناسایی قاتل شروع شد و تحقیقات برای شناسایی قاتل یا قاتلان ادامه پیدا کرد.
قاتل محمد حسنزاده که بود؟
از آنجا که از ابتدا داستانسازیها و حواشی مربوط به این پرونده برای بازپرس مشکوک بود، تحقیقات برای شناسایی قاتل تا زمان رسیدن به نتیجه قطعی تحقیقات ادامه پیدا کرد.
سرانجام بعد از ۱۰ ماه، صبح امروز ( ۷ شهریورماه) فردی به نام «فردین کریمی» به اتهام قتل محمد حسنزاده، دستگیر شد.
طبق تحقیقات بازپرس پرونده، ماجرای قتل محمد حسنزاده به این صورت بوده که وی در آن روز، قصد سوار کردن خانمی در فلکه شهرداری بوکان را داشته اما در این مورد با فردی به نام فردین کریمی به مشکل برخورده و درگیر میشود که این درگیری منجر به چاقوکشی و کشته شدن حسن زاده میشود.
با دستگیری فردین کریمی و پیدا کردن خانمی که محمدحسنزاده قصد سوار کردن او را داشته، تحقیقات در مورد جزئیات پرونده همچنان در حال انجام است.
بدین ترتیب تلاشها و پیگیریهای مستمر دادستانی بوکان و مرجع قضایی در استان آذربایجان غربی، حقیقت یک مورد دیگر از سوژههای کشتهسازی و خبرسازی های دروغ رسانههای معاند در اغتشاشات سال گذشته را برملا کرد.
محمد حسنزاده سوژه کشتهسازی
با مشخص شدن علت قتل محمد حسنزاده، مشخص شد که نام او نیز در کنار نام بسیاری از افراد دیگر در لیست دروغین پروژه کشتهسازیهای رسانههای ضد انقلاب و براندازان در اغتشاشات سال گذشته قرار داشته است.
نامهایی مانند: آیلار حقی، نیکا شاکرمی، نگین عبدالملکی، سارینا اسماعیلزاده، آیتک رضایی، اسرا پناهی، ناهید مصطفیپور، نسرین قادری، نسیم صدقی، هانا دوزدوزانی، سارینا ساعدی، سینا ملایری، محدثه جانبراری، احسان خواجوی، و بسیاری از اسامی دیگر نامهای آشنایی هستند که از سوی رسانههای معاند به عنوان کشتههای اغتشاشات سال گذشته معرفی شدند.
در حالی که در آن زمان دستگاه قضایی با ورود و پیگیری سریع و دقیق در مورد هر پرونده، علت فوت یا ضرب و جرح این افراد را مشخص و به اطلاع مردم میرساند.
به عنوان نمونه در پرونده ناهید مصطفیپور خانواده این فرد اعلام کرده بود که این خانم بر اثر آنفولانزا فوت کرده اما ادعای کشته شدن او در اغتشاشات در رسانههای فارسی زبان خارجی میچرخید!
یا در فوت نگین عبدالملکی، با بررسی پرونده مشخص شد که این دختر به همراه دوستان خود در اثر مصرف مشروبات الکلی در ویلایی در همدان، دچار مسمومیت شد و فوت کرده اما رسانههای معاند و تجزیهطلب از فوت این افراد سوء استفاده میکردند و به دروغ خبر کشته شدن آنها را منتشر مینمودند.
اخبار مجعولی که با پیگیریهای دستگاه قضایی، پزشکی قانونی و نهادهای امنیتی و انتظامی، تک به تک مورد بررسی قرار گرفت و دروغ بودن آنها روشن شد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت اغتشاشات قوه قضائیه محمد حسن زاده اغتشاشات در ایران اغتشاشات 1401 سارینا ساعدی عبدالملکی نیکا شاکرمی سارینا اسماعیل زاده اسرا پناهی مشروبات الکلی آیلار حقی پروژه کشته سازی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رسانه های معاند ادعای کشته شدن محمد حسن زاده سال گذشته کشته سازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۷۴۵۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل